۱۳۸۸ فروردین ۷, جمعه

معجزه یی به نام افغانستان

What has happened in Afghanistan is nothing short of a miracle… . Against all expectations, Afghanistan is the first graduate of the Bush Doctrine of spreading democracy in rather hostile places. We should take a moment to celebrate a remarkable success that had long seemed so improbable," - Charles Krauthammer

این چارلز کراوت همر از مبصران با اعتبار محافظه کار در رسانه های امریکا است:

" آنچه در افغانستان اتفاق افتاده عین معجزه است... . افغانستان - بر خلاف انتظار- نخستین پرورده ی ِ موفق داکترین بوش مبنی بر اشاعه ی دموکراسی در کشورهای نسبتا ضد امریکا است. ما باید قدر ِ این موفقیت بزرگ را - که پیش از این غیر محتمل به نظر می آمد- بدانیم".

واقعا. آن وقت افغان ها انتظار دارند که امریکایی ها چیزهای ظریف تری هم در مورد افغانستان بدانند.

۸ نظر:

ناشناس گفت...

سلام سخیداد عزیز من یکی از خوانندگان مطالب زیبا و با تفکرت هستم آفرین برشما از قبلا که شما را می شناختم درهمان زمان هم آدمی مودب ساکت آرام و متفکر بودی منظورم در شهر مزارشریف است حدود 15 سال قبل به هرحال هنوز هم درنوشته های شما معنی بیشتر از لفاظی است و توجه شما بیشتر به معانی است تا کلمات نام وبلاگ شما دروبلاگگ من درج است و با تازه شدن مطلب تان زود می خوانم اگر خواستی به این وبلاگگ هم نگاهی بیانداز ، لطفا! http://beedari.blogspot.com/

ناشناس گفت...

سلام. hostile places چرا باید ضد آمریکا تعبیر شده؟ در این پاراگراف هدف نویسنده مستقیما آمریکا نیست، شاید شما از متن اقتباس کردین درست؟ منظورش کلی است کشورهای نسبتا دشمن

سخیداد هاتف گفت...

دوست ناشناس عزیز ،
در عبارت hostile places هر دو کلمه در سیاق کلی متن ترجمه شده اند ( و کمی هم با نظری به شخص نویسنده که جهان اش در امریکا خلاصه می شود). به این می ماند که اگر کرزی بگوید " دشمنان باید بدانند" ، ما فرض می کنیم که منظور او " دشمنان افغانستان" است و نه دشمنان به صورت عام. امریکا هم آنچه را " اشاعه ی دموکراسی" می خواند در کشورهایی دنبال می کند که در آن ها منافع خوداش در خطر اند. چارلز کراوت همر یک ناظر بی طرف نیست. او از نویسنده گان محافظه کاری است که وقتی می گوید دوست یا دشمن ، منظور اش کسانی است که موافق یا مخالف پروژه های محافظه کاران در واشنگتن اند. او وقتی می گوید که آنچه در افغانستان اتفاق افتاده کمتر از معجزه نیست ، منظور اش این نیست که خوب شد وضع مردم افغانستان بهتر شد. منظور اش این است که " دیدید؟ می گفتید داکترین بوش بد و خطرناک است. به افغانستان نظر کنید، آن وقت در برابر داکترین بوش سر کرنش خم خواهید کرد".
در این سیاق است که hostile ضد امریکا معنا می دهد نه دشمن یا متخاصم به صورت عام.
تشکر از نظر تان.
شادکام باشید.

ناشناس گفت...

علاوه بر توضیح هاتف صاحب به نظر می رسد که hostile places را ضد امریکایی معنی کردن درست نیست. حتی در متن به خوبی می توان دید که این عبارت به معنی ضد دموکراسی آمده است نه ضد آمریکایی چون به هر صورت ضدآمریکا به هیچ عنوان کاری به ضد دموکراسی ندارد چون اساسا ضد امریکایی گری زاده ای اروبا است.

اجمل گفت...

سلام علیکم

من می دانم که ما مردم بسیار غیرت و شجاعت داریم. قبل از همه ما تاریخ ساختیم و تمدن افریدیم و...

اما بر علاوه همه اینها من فکر می کنم چارلز راست می گوید.

من شخصا در هیچ کجای تاریخ افغانستان و یا عراق نظام های دموکراتیک تر از نظام های کنونی این کشورهای نمی بینم. در تاریخ افغانستان هیچ وقت این همه آزادی بیان، آزادی فعالیت سیاسی و برابری میان شهروندان کشور نبوده است. در عراق بعد از سالهای سال کردها و شیعیان خود را برای اولین بار شریک در کنترول کشور می بینند. حال چه عیبی دارد که ما اعتراف کنیم این را؟ مهم نیست که چه کسی ما را کمک کرد مهم این است که ما اینک به یک دموکراسی نیم بند و یک تعهد نیم بند در برخورد برابرانه با شهروندان این کشور دست یافته ایم. معلوم است که غرور کاذب ما اجازه اعتراف نمی دهد اما بیایند دوستان نشان بدهند که ما و یا عراقی ها قبلا دموکراسی یا برابری و یا احترام به حقوق انسانی شهروندان داشته ایم.

با احترام

سخیداد هاتف گفت...

سلام دوستان عزیز ،
ناشناس گرامی ،
در متن hostile places را می توان به ضدیت با دموکراسی ارجاع داد. اما امریکا دموکراسی را به کشورهای ضد دموکراسی نمی برد ( چنان که علاقه یی به دموکراسی در عربستان ندارد)، به کشورهای ضد امریکا می برد. محافظه کاران و نو محافظه کاران این را پنهان هم نمی کنند. اگر از آقای کراوت همر در این باره سوال کنید ، خیلی راحت می گوید که اشاعه ی دموکراسی در عربستان بد است چون دوست امریکا است و در مثلا افغانستان تحت حاکمیت طالبان خوب است چون با امریکا دشمن است.

پاسخ اجمل عزیز را در یادداشتی مستقل خواهم آورد.

شوکران گفت...

درست است که وضعیت افغانستان ازخیلی جهت ها بهتراز دیروزاست.بعدازحمله آمریکا به افغانستان خیلی از مسایل تغیرکردوفضای نسبتابازی بوجودآمد.اما آمریکا نتوانست ونه می تواند که درافغانستان ویاهیج کشوری دیگری دموکراسی وارد کند.شکست طالبان یک معجزه بود اما این معجزه متاسفانه فعلا رنگ می بازد.آیا دموکراسی با طالبان درکنارهم میتواند زیست داشته باشد؟به نظرمن نه .عملکرد نه چندان خوب آمریکاویا نیومحاقظه کاران آمریکا ذهنیت بدی را نسبت به دموکراسی و ازادی درجهان سوم خلق کرده است.

ناشناس گفت...

سلام شوکران

بسیار دقیق گفته اید. اما من فکر می کنم که جمله ای " دموکراسی را نمی توان وارد کرد " و امثال آن را کلیشه های نادرست می دانم. با نگاهی کمتر ضد این و آن نمونه های خوبی از وارد کردن دموکراسی حتی با زور را می توانیم نشان بدهیم. از جرمنی گرفته تا ایتالیا و جابان و حتی همین عراق و افغانستان و من و تو نمونه های وارد کردن دموکراسی هستند. اینکه شما می گویید که امریکا با این کار و آن کارش در جهان سوم بدبینی ایجاد کرده است را من خودم کمی گمراه کننده می دانم. چون هیچ کسی نمی داند که این جهان سوم دقیقا کجا است و چه رابط ای اعضای این جهان را به همدیگر ربط می دهد و از آنها یک هویت می سازد.

یک چیزی که می خواهم یاد آوری کنم این است که این چارلز را نیو کان خواندن هم خالی از اشکال نیست. درست است که او در بعضی موارد با نیوکان ها هم نظر است آن هم صرفا در سیاست خارجی اما از در بسیاری موارد دیگر دقیقا در مقابل نیوکان ها قرار می گیرد. دو بست مهم دولتی او در کابینه دموکرات ها بوده است و در مسایل داخلی با لیبرال دموکرات ها بیشتر همراهی دارد تا نیوکانها. نوشته های او هم محدود به نشریات محافضه کاران نیست. جهان اش هم محدود به امریکا نیست. او سالها در اروبا زندگی می کرد.

آمریکا در افغانستان و عراق به منظور ایجاد دموکراسی نیامده است. یعنی این هدف رسمی امریکا اعلام نشده است بلکه ایجاد دموکراسی یک هدف فرعی بلکه یک بار جبری بعد از سقوط دادن حکومت های متخاصم با آمریکا در نظر گرفته شده است.

به همین خاطر است که آمریکا به عربستان سعودی دموکراسی نمی برد چون در آنجا به دنبال سقوط دادن یک رزیم دشمن نیست تا مجبور به ایجاد یک نظام نوین ( طبعا نوع نظام خودش که همان دموکراتیک است ) باشد.

اما هر سال در گزارش وزارت خارجه امریکا ما انتقادهای شدید از عربستان را هم مشاهده می کنیم.

طالبان را آمریکا به دلیل غیر دموکراتیک بودن از میان بر نداشت بلکه به عنوان یک رزیم دشمن آنها را از میان برداشت. اما بعد از میان برداشتن طالبان تلاش می کنند اگر بشود نظامی را اساس بگذارند که دموکراتیک هم اگر باشد چه بهتر اما کار اول این نظام جلوگیری از هرج و مرج خواهد بود نه دموکراتیک بودن ( برای امریکایی ها ).

خوب، عمل کردن کشور ها بر اساس منافع ملی شان که نباید ما را این همه دچار شگفت زدگی کند. این یک واقعیت از افتاب روشنتر بودن سیاست در جهان معاصر است. اینکه ما سیاست خود را از قید ایدولوزی و ... نتوانسته ایم نجات بدهیم مشکل ما است. شاید بر همین اساس است که بخش کلان سیاست افغانستان در مقابل کشورهای منطقه را شکایت های اخلاقی تشکیل می دهد.

به هر حال منظور من این است که بهتر است سنت متهم کردن زمین و زمان به خاطر بدبختی مان را بشکنیم و نگاهی هم به خود و نقش خود مان در ایجاد بدبختی های مان بیاندازیم. این به یک مذهب روشنفکری در افغانستان و بعضی کشورهای دیگر تبدیل شده است که برای هر کمبود دیگران را متهم می کنیم. من برای از یکی از دوستان سوال کردم که چرا این آمریکا جابان را عقب نگه نداشت؟ وی گفته بود که چون مردمان کشورهای مثل جابان مثل کرم در هم می لولند و همه ظلم را قبول کرده اند خوب امریکا هم کاری به کارشان ندارد.

من خودم متوجه شده ام که کار متهم کردن دیگران برای کمبوهای مان حتی برای مردمان کشورهای نزدیک ما هم دیگر کم کم ارزش اش را از دست می دهد و به افغانها به چشم خوب نگاه نمی کنند. ب