۱۳۸۸ فروردین ۲, یکشنبه

جمهوری طالبان

دو باره به همان جای اول بر می گردیم. تا طالبان فقط مردم افغانستان را شکنجه می کردند غرب با آنان مشکلی نداشت. به گزارش احمد رشید در آن زمان حتا قرار بود یک شرکت امریکایی قراردادی چند صد میلیون دالری با طالبان ببندد - در زمینه ی تکنولوژی ارتباطات. وقتی ضرر طالبان به فرامرز ها رسید ، آن ها شدند تروریست. جنگ مقدس با تروریزم شروع شد.
حالا باز سخن از برگرداندن طالبان به چارچوب های گذشته می گویند. ویلیام وود سفیر امریکا در افغانستان به آبزرور گفته است که امریکا در نظر دارد برای طالبان یک حزب یا تشکیلات سیاسی بسازد تا آنان از آن طریق بتوانند فعالیت های شان را انجام بدهند و مثلا در انتخابات شرکت کنند و اینها. این قدر اش زیاد ترس آور نیست. اگر طالب ها آن قدر آدم شوند که حزب سیاسی تشکیل بدهند ، خیلی خوب می شود. آنچه ترس آور است این است که از قول آبزرور تغییر قانون اساسی افغانستان هم مورد بحث بوده است. ابهام " مورد بحث بوده است" را می بینید؟ همین ابهام ترس آور است. می خواهند طالبان را راضی کنند که دست از جهاد ِ جهان گستر شان بردارند و فقط خون مردم افغانستان را بمکند. برای این کار می خواهند جامه ی قانون اساسی را هم بر اندام آنان " باز دوزی" کنند. این تغییر قانون اساسی کاری فوق العاده هوشمندانه است. امریکا و غرب می دانند که این طرح امکان کامیابی دارد. شاید اکثر اعضای پارلمان ما از آن استقبال کنند. شما فکر می کنید سیاف و سیاف واره های پارلمان خوش شان نمی آید که قانون اساسی ما طالبانی شود؟
گفتند با طالبان باید مذاکره شود. جبهه ی متحد ملی استقبال کرد. اما فشار جبهه ی ملی کافی نبود. حالا با دل ربایی از اعضای طالب مشرب پارلمان فشار را گسترده تر می کنند و می خواهند که نماینده گان پارلمان قضیه را به درون مردم ببرند.
انصافا شکایتی هم نباید داشت. هر کس به حال خود فکر می کند. تنها ما ناپرورده گان به فکر خود نیستیم.

۳ نظر:

ناشناس گفت...

من در کتاب « بریز به خیابان» نوشته بودم :

باز با یک کاروان « خونی » ( همان!) رسند/ بافشار سخت بیرونی رسند/حاجت هاوان و ماشیندار نیست/طالبان این بار قانونی رسند/

تا ما خفته ایم...نوش جان شان...

ناشناس گفت...

سلام آقای هاتف

بدبختی اینجا است که این یک طرح آمریکایی نیست. این طرح یک طرح اروبایی ( مخصوصا انگلیسی ) و تجویز شده از داخل حکومت کابل است. آمریکا فشار داده می شوند تا به این طرح فکر کنند. حتی همین امروز هولبروک امکان گفتگوی آمریکا با طالبان را رد کرد. حقیقت آن است که با هیاهویی که جهان ضد آمریکا به سرگردگی چبهای اروبا و ... در محکوم کردن روش جدی بوش سر دادند آمریکایی ها به نحوی از تاکید بر جدیت امریکا می ترسند و در افغانستان تلاش می کنند به روش اروبایی که تاکید بر گفتگو و دوری از تکیه بر قدرت نظامی است خود را نزدکتر کنند.

به نظر من در افغانستان با در نظر گرفتن واقعیت جیوبلوتیک آن رویکرد اروبایی به ضرر ثبات و دولت سازی و صلح تمام خواهد شد چون اساسا روش و رویکرد اروبایی بر اساس دوری از جنگ در افغانستان و خروج از آن استوار است.

آمریکایی ها بر عکس می خواستند با فشار بر باکستان و تشدید جنگ با طالبان صحنه را برای حکومت کابل راحت تر کنند اما در این میان تنها ماندند و با در نظر گرفتن وضع اقتصادی ناگوارش مجبور از همراهی با اربایی ها و حتی روسیه و ایران شد.

در این میان اما افغانستان می سوزد. نقش تکنوکرات های از آمریکا برگشته ای ما در شکست دولت هم نباید نادیده گرفته شود مخصوصا بخش افغان ملتی های آن. چون اینها نتوانستند و گویا هنوز هم نمی توانند وضعیت شکننده ای وطن را درک کنند و با رویاهای رومانتیک و برداشت های تند و غیر واقعی از هویت ملی در حقیقت بایه های اقتدار دولت در بخش های آرام کشور را هم ضربه می زنند.

ریشه مشکلات ما هنوز هم داخلی است نه خارجی.

ناشناس گفت...

جمال عزیز
آن جمله ی آخری تان لب کلام است. چند روز پیش در اخبار دیدم که اوباما قصد دارد اردوی افغانستان را گسترش بدهد. تعجب کردم. خیلی راحت می گویند که باید این شود و آن شود. افغانستان گویی که اصلا کشور نیست ، یک ایالت دور افتاده ی اروپایی یا امریکایی است.
شادکام باشید.